اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان آن: رویکرد تحلیلی
مترجم: میثم صفری
چکیده
برخی از کشورهای معاصر میزبان و حامی گروههای تروریستی بوده و هستند، اما حقیقت آن است که این حمایتها اثری معکوس به دنبال داشته و دارد. حکومتهای حامی پس از گذشت مدتی، خود از جمله قربانیان و زیان دیدگان اصلی گروههای تروریستی شدهاند. این مطلب با تکیه بر تجربه و تجزیه و تحلیلهای مبتنی بر پایههای دانش روانشناسی سیاسی قابل اثبات است.پیشگفتار
یکی از برجستهترین موضوعات، در گذشته و حال، فعالیت تروریستی و ابهامها پیرامون تجزیه و تحلیل عناصر تشکیل دهنده و دلایل آن بوده است. هر چه قلمرو تأثیرگذاری تروریسم بر جوامع مختلف بشری در جهان گسترده شود؛ تلاشها در جهت تفسیر و تجزیه و تحلیل این پدیده که از کشتار و ترسانیدن مردم بیگناه به بهانهی دینداری یا پاکسازی زمین از شرک و انحراف جدا نیست، افزایش مییابد. با وجود پژوهشها و مباحث بسیار صورت گرفته در جهت تحلیل اقدام تروریستی از زوایای گوناگون؛ اما یک کاستی در رویکردهای تحلیلی از نظر حمایت مالی و پشتیبانی لوجستیکی شماری از کشورها از تروریسم با هدف به کارگیری نتایج به دست آمده از اقدامات تروریستی آنها وجود دارد. بر این اساس، این پژوهش با رویکردی تحلیلی به اثر معکوس ناشی از بر عهده گرفتن نقش پشتیبانی توسط تعدادی از کشورهای معاصر نسبت به گروههای تروریستی میپردازد؛ به گونهای که در تبیین چگونگی بازتاب تأثیر این پشتیبانی برخود کشورهای پشتیبان سهمی داشته باشد. این پژوهش به خصوص در سایهی ساز و کار تجزیه و تحلیل مبتنی بر پایههای دانش روان شناسی سیاسی و با هدف ارائهی قرائتی علمی از کیفیت تغییر ذهنی، روانی و سیاسی تروریستها از حمله بر اهداف مورد نظر کشورهای پشتیبان آنها به هجوم بر خود این کشورهای پشتیبان ارائه شده است. این پژوهش بر فرضیهای استوار است که مفادش وجود اثر معکوس پشتیبانی از تروریسم از سوی برخی از کشورها و بازتاب آن بر کشورها در آینده میباشد. با هدف اثبات این فرضیه، پژوهش به محورهای ذیل تقسیم شده است:محور اول: مفهوم و اهداف کشورهای پشتیبان تروریسم؛
محور دوم: فعالیت تروریستی و اثر معکوس بر پشتیبانهای آن؛
محور سوم: آیندهی اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان آن.
محور اول: مفهوم و اهداف کشورهای پشتیبان تروریسم
در این محور، شناختی ماهوی و معنایی از کشورهای پشتیبان تروریسم و هم چنین تحلیل اهداف پذیرش ریسک (خطرپذیری) پشتیبانی از گروههای خطرناکی ارائه میشود که از خشونت به عنوان تنها ابزار جهت ایجاد تحول استفاده نموده و با دیگران به مثابهی تروریستها رفتار میکنند.مفهوم کشورهای پشتیبان تروریسم (sponsor states of terrorism)
بررسی مفهومی کشورهای پشتیبان تروریسم ما را به این مطلب رهنمون میسازد که برخی از کشورها گزینهی همکاری متقابل و پشتیبانی از گروههای تروریستی را اساس کار خود قرار دادهاند. این کشورها پس از این باور به انتخاب این گزینه روی میآورند که منافع ملی آنان ممکن است از طریق این همکاری و کمک تأمین شود. (2) کشورهای پشتیبان تروریسم کار خود را با پشتیبانی و کمکهای لجستیکی و هرآنچه که در موفقیت تروریستها در اجرای عملیات آنها در جهت تضعیف طرف مقابل که تهدیدی ضد کشورهای پشتیبان تروریسم را تشکیل میدهد؛ سهیم است؛ آغاز میکنند. شاید خوب باشد به این نکته اشاره شود که این کشورهای پشتیبان در آینده زیر بار سنگین وضعیت مبهم، پیچیده و سؤال برانگیزی قرار خواهند گرفت که مرتبط با چگونگی متقاعد نمودن تروریستها در مورد این مطلب است که این کشورها با اعتقادات تروریستی مورد قبول آنها هیچ گونه اختلاف و مغایرتی ندارند. در وضعیتی که ایدئولوژیهای بسیاری از این کشورها با ایدئولوژی تروریسم متفاوت است. این امر باعث میشود که کشورهای پشتیبان تروریست در چارچوب تعیین مفهوم آن، زیر بار سنگینی از تناقض ایدئولوژیک با باورهای تروریستی قرار گیرند؛ این واقعیّت منجر به شناخت یک جنبه از جنبههای ابعاد مفهومی این واژه خواهد شد که عبارت است از این که: این کشورها این آمادگی را دارند که گزینههای مشروع و نامشروع و غیر قانونی مختلف را در راه رسیدن به منافع ملی خودشان در پیش بگیرند؛ حتی اگر کار به تعارض بزرگ با قوانین جامعهی جهانی و طبیعت ساز و کارهای قانونیای برسد که گزینههای آسانسازی روابط بین کشورها را معین میکنند. این مطلب، به تناقض کامل و کلی این کشورها با ادعای آشکار آنها مبنی بر مبارزهی آنها با تروریسم در مناسبات و روابط خارجی آنها با کشورهای دیگر اشاره میکند.«دیود پترسون» تلاش میکند تا مفهوم «کشورهای پشتیبان تروریسم» را این گونه تعریف کند:
"مجموعهای از کشورهایی که بر این باورند که منافع ملی آنها باید بدون در نظر گرفتن ابزار و ساز و کارها پیموده شده در راه دست یابی به آنها محقق شود. این باور، آنها را وادار نموده تا دست خود را در دست تروریستها قرار داده و تمام نیازمندیهای آنها در راه اجرای عملیّاتشان را برایشان فراهم کنند. تروریستها بر این باور هستند که این اقدامات از گرایشهای عقیدتی آنان نشئت گرفته و در راه اجرای آنچه معتقدند که جهاد است از آن بهره میبرند. به طور هم زمان این اقدامات در خدمت منافع اختصاصی کشورهای پشتیبان است. (3)"
به این معنا که اشتراک منافع میان این کشورها و تروریستها، کشورها را مجبور میکند تا مأموریت فراهمسازی نیازهای اجرای اقدامات تروریستی و ارائهی حمایت و مشورت به گروههای تروریستی با هدف تحقق بخشیدن به منافع مشترک میان دو طرف را بر عهده بگیرند؛ گاهی دو طرف با هم توافق نامهی ایدئولوژیک دارند و گاهی ندارند. (4)
ویلیام سون به این مطلب اشاره میکند که تعیین قلمرو معنایی واژهی «کشورهای پشتیبان تروریسم» در این معنا متمثل میشود که این کشورها از فعالیت تروریستی حمایت و پشتیبانی نموده و به آنها مشاوره میدهند و برایشان برنامه ریزی میکنند؛ البته این تعیین معنا نباید ما را از کیفیت تعامل این کشورها با تروریستها و متقاعد نمودن آنها به پذیرش حمایت و همکاری با آنها غافل نماید. بررسی این مطلب ما را به این نکته میرساند که کشورهای پشتیبان تروریسم، کشورهایی هستند که یا از لحاظ ایدئولوژیکی به اعتقادات تروریستی نزدیک هستند؛ مانند کشور عربستان سعودی و یا کشورهایی هستند که آژانسهای اطلاعاتی را به شخصیتهایی مجهز میکنند که اعلام میشود آنها به اندیشهی تکفیری ایمان دارند؛ به گونهای که این افراد مجهز شده نقش و مأموریت مهم نزدیک شدن به تروریستها و پیوستن به آنان به عنوان افراد معتقد به این اندیشه را بر عهد میگیرند و سپس این کشورها پشتیبانی از تروریستها و اقدامات آنان را از طریق این افراد انجام میدهند. این، همان نقشی است که کشور ایالات متحده آمریکا آن را انجام میدهد. (5) هم چنین این بررسی معنایی واژهی کشورهای پشتیبان تروریسم نباید ما را از اختلاف در ایدئولوژی و برنامه ریزی در انجام پشتیبانی غافل نماید. زیرا یکی از عناصر تأثیرگذار در اقدامات تروریستی انجام شده توسط این تروریستها، اصل ثابت تهدید و ارعاب است؛ به گونهای که در بسیاری از اوقات انجام اقدامات انتحاری را میطلبد که در وهلهی نخست جان تروریست انتحاری را میگیرد. این مسأله کشورهای پشتیبان تروریست را وادار میکند تا ساز و کاری را بپیمایند که از طریق آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، تروریستها را متقاعد میکند که این کشورها به درستی باور تکفیری ایمان داشته و روش تکفیری در تعامل با دیگران کارآمدی بیشتری در رسیدن به مقصود خود دارد. در نتیجهی عظمت پیموده شده (Terrorism Sponsored by State) پدیدار شد که دقیقاً به همان مضمون کشور پشتیبان تروریست اشاره میکند و کاشف از این مطلب است که یک کشور از تروریسم به عنوان ابزاری جای گزین از جنگ نظامی یا جنگ آشکار استفاده نماید و فعالیتهای خود را متوجه کشوری بزرگ یا هر کشور دیگری که با آن دشمنی و درگیری سیاسی یا نژادی و یا ... دارد؛ میکند. این شیوه، به دنبال محقق نمودن دست آوردهای سیاسی یا غیر آن است. (6)
جهت تکمیل بررسی مفهومی موضوع مورد بحث، مهم است که به تفاوت معنایی میان دو اصطلاح «حمایت مالی» (Sponsorship) و «پشتیبانی» (Supporting) اشاره شود. حامی، ارائهی حمایت به گروههای تروریستی را بر عهده میگیرد. به این معنا که گاهی گروهها از تعدادی از هستهها و شبکههای تروریستی تشکیل شده و حمایت به معنای دور دانستن نقش بنیان گذاری نسبت به گروههای تروریستی از این کشورها است؛ در حالی که اصطلاح پشتیبانی، شامل نقش تأسیسی و پشتیبانی لجستیکی و غیر آن است؛ این تفاوت باعث شده است تا ما این اصطلاح (پشتیبان) را به جای اصطلاح دیگر (حامی) به کار ببریم.
1-2. اهداف کشورهای پشتیبان تروریسم
اهداف کشورهای پشتیبان تروریسم با توجه به شماری از عواملی که این کشورها بر طبق آنها به سمت پشتیبانی از فعالیت تروریستی و آماده شدن جهت پذیرش ریسک همکاری با تروریستها میروند با یکدیگر متفاوت است. شاید بتوان برجستهترین این اهداف را که مطابق آنها کشورها به انتخاب گزینهی پشتیبانی از تروریسم روی میآورند را در این جا ذکر کرد:1-2-1. ارتباط تنگاتنگ ایدئولوژیک میان کشور پشتیبان تروریسم و تروریستها
این به هم پیوستگی در باور و عقیده منجر میشود به این که کشورها به سمت پشتیبانی از فعالیت تروریستی و ارائهی کمک به تروریستها بروند؛ بلکه در بسیاری از اوقات گروههای تروریستی را پایه گذاری نموده و مسئولیت مهندسی شبکههای تروریستی داخل این گروهها را بر عهده بگیرند. چه بسا بتوان گفت که به خاطر برخی دلایل این عامل از عوامل قوی شمرده میشود؛ که از جمله مهمترین این دلایل، این است که: به هم پیوستگی و در هم آمیختگی ایدئولوژیک، کار مهم نزدیکی به تروریستها، مسلّح نمودن آنها و توضیح چگونگی همکاری با آنها را برای این کشورهای پشتیبان آسان میکند؛ زیرا تشابه در اعتقاد باعث میشود که آنها هرگز نیازی به جست جوی از ساز و کار احاطه پیدا کردن به طرز تفکر تروریست؛ بلکه ورود به آن و هماهنگی مشترک با آنها نداشته باشند. هم چنین این کشورها هیچ گاه زیر بار سنگین ترس از انتخاب گزینههای متناقض با ایدئولوژیهای درونی خودشان قرار نخواهند گرفت؛ به عبارت دیگر این کشورها هیچ گاه دچار تناقض بین آن چه به صورت علنی ادعا میکنند یا جزو باورهای واقعی آنان است و بین روش پشتیبانی از تروریستها نمیشوند. این مسأله باعث میشود که این کشورها مانند وضعیت کنونی برخی از کشورهای دیگر نشوند که در ایدئولوژیها یا در مبانی اعلام شده علنی آنها با باورهای تروریستها تناقض وجود دارد. شاید از جمله بارزترین نمونههای کشورهایی که به طور کامل با تروریسم تطابق ایدئولوژیک دارند؛ عربستان سعودی باشد. (7)1-2-2. اشتراک در منافع میان کشورهای پشتیبان تروریسم و فعالیتهای تروریستی
به گونهای که این کشورها را وادار نموده تا از تروریستها پشتیبانی کرده و همه کمکهای مورد نیاز آنها را ارائه کنند. زیرا این کشورها معتقدند که همه نتایجی که از اجرای کارهای تروریستی در هر نقطه از دنیا به دست میآید به گونهای به تحقق منفعت ملی آنها میانجامد و اینها باعث میشود تا این کشورها نقش پشتیبانی از تروریستها را بر عهده بگیرند. شاید از آشکارترین نمونهها بر این مورد پشتیبانی ایالات متحدهی آمریکا از گروهک تروریستی طالبان در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی پیش از تغییر رابطهی بین دو طرف به برخورد و جنگ باشد؛ تا آن جا که آمریکا بر آنها نام «مبارزان آزادی» را نهاد. از این نمونه میتوان به عنوان شاخصی برای اثر معکوس تروریسم یاد نمود؛ زیرا با وجود تفاوت ایدئولوژیک میان آمریکا و گروه طالبان ولی اولی با تلاش و جدیت فراوان به پشتیبانی از دومی پرداخت؛ آن هم به خاطر اشتراک منفعتی میان آن دو که مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی بود. (8)1-2-3. ایجاد شکاف در درون پیکرهی تروریسم
این کار در جهت تلاش برای ایجاد تغییر در موازنهی قدرت داخل گروههای تروریستی انجام میگیرد؛ زیرا این هدف و عامل کاشف از این است که برخی از کشورها گاهی به خاطر دلایل معینی به پشتیبانی از تروریسم ولی در کنار عامل موازنه قدرت در داخل گروههای تروریستی روی میآورند؛ زیرا هدف حقیقی آنها خود موازنه نیست؛ بلکه هدف نهایی آنها همان موازنهی قدرت داخل گروههای تروریستی است که به حمایت از تروریسم میپردازند تا در آن سوی پشتیبانی، تغییر موازنهی قدرت را محقق سازند. بر این اساس امیرنشین قطر تلاش کرد تا با پشتیبانی از گروهک داعش در سوریه نقش عربستان سعودی پشتیبان جبهة النصره را تضعیف کند. (9)1-2-4. اذیت کردن دشمنان
شماری از کشورهای پشتیبان تروریسم با هدف اذیت رساندن زیاد به کشورهای دشمن خود دست به این پشتیبانی میزنند؛ بدون آن که نیازمند ورود به جنگی آشکار با آنها باشند. این کشورها از طریق پشتیبانی از تروریستها بدون آن که وارد جنگی آشکار با خسارتهای بسیار سنگین شوند به گرایشها و تمایلات خود جامهی عمل خواهند پوشید. (10)1-2-5. به دست آوردن دیپلماسی برای مذاکره
کشورها در سایهی این هدف به سراغ محقق ساختن قدرت دیپلماسی بیشتر هنگام ورود به مذاکره با کشورهای دشمن خود با فشار بر آنها از طریق برگ برندهی تروریستها میروند. (11) کشورهای دشمن هم باید به درخواستهای آنان در برابر دست برداشتن از پشتیبانی تروریسم پاسخ مثبت دهند. به این صورت برخی از کشورها به دنبال بالا بردن و تقویت برگههای برنده برای مذاکرات از طریق پشتیبانی از تروریسم میروند.1-2-6. گرفتن جلوی قدرتمند شدن کشورهای دیگر
برخی از کشورها بر این اعتقاد هستند که منافع ملی آنها ارتباط بسیار زیادی به تضعیف کشورهای دیگر و جلوگیری از قدرتمند شدن آنها دارد؛ زیرا معتقدند که قدرت داشتن این کشورها به افزایش و گسترش نقش منطقهای یا بینالمللی آنان خواهد انجامید. بر این اساس تمام تلاش و امکانات خود را به کار میگیرند تا از قدرت گرفتن دیگران جلوگیری به عمل بیاورند. شاید در باور این کشورها یکی از موفقترین راهها جهت تضعیف دشمنان در تخلیهی قوای کشورهای دیگر از راه بالا بردن اقدامات تروریستی در داخل سرزمینهای آنها نهفته باشد. در نتیجه، قوای آنها در یک جنگ طولانی ضد تروریسم تحلیل خواهد رفت. به ویژه آن که طبیعت قواعد درگیری با تروریسم با قواعد درگیری میان نیروهای در جنگهای نظامی متفاوت است؛ زیرا گروههای تروریستی بر ساز و کار جنگ فرسایشی طولانی تکیه میکنند.1-2-7. تسلّط یافتن بر بخشی از کشورهای دیگر
برخی از کشورها به دنبال این هستند که از طریق پشتیبانی از تروریسم بر بخشی از کشور دشمن مسلط شوند؛ زیرا با سیطره یافتن تروریستها بر بخشی از کشور دشمن، کشور پشتیبان تروریسم این امکان را پیدا خواهد کرد که بر مقررات جغرافیایی مناطق مورد سیطرهاش حکومت نماید و خواست خود را بر کشورهای دیگر تحمیل نماید. این مسأله باعث میشود که کشور پشتیبان تروریسم حاکمیت بخشی از کشور دیگر را به دست بگیرند و در نتیجه کشور دیگر، به زیر بار سنگین خواری و ذلت و کرنش در مقابل کشور پشتیبان قرار خواهد گرفت.1-2-8. کسب نیروی بازدارنده
هنگامی که برخی از کشورها احساس میکنند که از سوی کشور یا کشورهای دیگر تحت فشار قرار گرفتهاند؛ آنها به پشتیبانی از تروریسم در برخی از کشورهای دشمن یا در مناطقی که نقاط استراتژیک جهت نفوذ در کشورهای دشمن به حساب میآید، روی میآورند. این کار، به کشورهای پشتیبان قدرت بازدارندگی مهمی میبخشد که در از بین بردن یا کاستن از خطرات قرار گرفتن در معرض حمله یا از سوی کشورهای دشمن آنها سهم بسزایی دارد. (12)محور دوم: فعالیت تروریستی و اثر معکوس بر پشتیبانهای آن
نمیتوان طبیعت و ماهیت خطرناک در فعالیت تروریستی را جز از راه ورود به روش تفکر و اندیشهای که تروریستها از طریق آن به هستی، دین و آینده نگاه میکنند؛ مورد بررسی کامل قرار داد؛ زیرا تفکر و ذهن تروریست از اصل مسلّم «بازگشت به پاکی» از طریق ساز و کار بازگشت تاریخی به سیرهی گذشتگان (سلف) به دور از شبهات و بدعتهای دینی از جانب مسلمانان نشئت میگیرد. برحسب تفکّر تروریسم، حرکت به سوی پاکی دین و در نتیجهی آن پاکی هستی و سپس ضمانت آیندهی الهی بر روی زمین در صورت ظهور مصادیق دینی تنها از راه انجام اقدامات پاکسازی وضعیتهای شرک آلودی که بر امتهای اسلامی سیطره یافته است و تلاش در جهت رهایی یافتن از آنان با ساز و کارهای کشتن و ترساندن صورت میپذیرد.بر این اساس فهم خاص و ویژه از طرز فکر تروریسم به مجموعهای از مقدمات فراگیر جهت شناسایی روش فکریای غوطه ور در سطحی نگری و نبود ژرف نگری در تجزیه و تحلیل مسائل وابسته است. به این معنا که ما در برابر یک دیدگاه و نگاه عقب افتاده از ساز و کار تفکر باز در برخورد با مسائل دین و هستی قرار داریم. به همین دلیل کشورهای پشتیبان تروریسم تلاش میکنند تا این روش تفکر را عاشقانه جلوه داده و آن را رشد بدهند. این پشتیبانی در وخامت کینهی تروریسم بر ضد دشمنان، سهیم بوده است؛ خواه این دشمنان وابسته به درون جامعهی اسلامی باشند یعنی مسلمانانی که با منظومهی فکری تکفیریهای تروریست اختلاف عقیده دارند یا از بیرون کیان اسلامی هستند؛ یعنی کسانی که به دینهای دیگر وابسته هستند. کشورهای پشتیبان تروریسم تلاش میکنند تا تعارض فکری یا رفتاری یا هر دو میان تروریستها و دشمنانشان را با هدف کسب دست آورد سیاسی ناشی از اقدامات تروریستی که تروریستها آنها را انجام میدهند؛ را به کار گرفته و در این زمینه بزرگ نمایی کنند. (13) شاید مهم باشد که اشاره کنیم کشورهای پشتیبان تروریسم به خوبی این مطلب را نفهمیدهاند که تفاهم با اندیشهی تروریسم در مورد مسائل پیرامون دوستی و دشمنی جز در چارچوب رفتار مشابه با اندیشه و رفتار تروریستی ممکن نیست. این مسئله در هر لحظهی آینده به تعارض و تناقض میانجامد؛ به خصوص با روشن شدن این مطلب که روش تکفیری در تعامل با دیگران، جز ساز و کار خشونت چیز دیگری را بلد نیست. این ساز و کار نمیتواند به صورت مداوم در آسانسازی روابط میان کشورها موفق باشد و در تمامی زمانها و مکانها میان کشورهای پشتیبان تروریسم و تروریستها برخورد و نزاع پیش خواهد آمد. زیرا روش تفکر تروریستی این است که هر کس با ما باشد تمام خوبیها را دارد و هر کس با ما نباشد؛ حتی اگر بر ضد ما هم نباشد کاملاً بد است؛ و از آن جایی که دیگران کاملاً بد هستند لذا هیچ توجیهی جلوی به کار بردن هر گونه خشونت ممکن جهت از عرصه به در کردن او و نابود کردنش را نمیگیرد. (14) در بافت این طرز فکر نمیتوان همراهی و دوستی با تروریستها را تضمین کرد؛ و این، مطلبی است که کشورهای پشتیبان تروریستها آن را نفهمیدهاند یا حداقل فهمیدهاند ولی گمان کرده و میکنند که همراهی با فعالیت تروریستی و پشتیبانی از آن، آنها را در حاشیهی امنی قرار خواهد داد. ولی این اتفاق به خاطر چندین دلیل روی نخواهد داد؛ که شاید از جمله بارزترین آنها این باشد که ریسک بزرگ در اقدامات تروریستی از این اعتقاد تروریستها نشئت میگیرد که کارهایی که آنها در راه پاکسازی اسلام از نمودهای شرکی که به پندار آنها به اسلام چسبیده، با به کارگیری ترساندن دیگران انجام میدهند بدون در نظر گرفتن ابزارها، عواقب و نتیجهها است و آنان به خاطر محقق نمودن این هدف به استقبال شهادت میروند! این اندیشه باعث میشود که تروریست در ضمن چارچوب دانش روان شناسی سیاسی عبارت باشد از یک طرز تفکر بسته که قابلیت فهم طبیعت و ماهیت تغییرات در روابط بین افراد و گروهها و ملتها و کشورها را ندارد. خشونت در برابر دیگران جایگاه اول و آخر را در هدف آسانسازی ارتباط با دیگران داراست. از نگاه تروریستها دوست، کسی است که با این طرز فکر او موافق است و دشمن با این طرز تفکرش مخالف است. طبیعتاً هر کشوری هر اندازه هم که در سیاست خارجی خود در افراطیگری غرق باشد؛ نمیتواند در تعامل با دیگران این ساز و کار را به صورت مستمر ادامه دهد؛ به خصوص آن که دنیای سیاست با شتاب زیادی دست خوش تغییر و تحول میشود. دشمنی و دوستی با مسألهی تغییر ناپذیرها، اولویتها و منافع و مصالح مرتبط است. تغییر در هر لحظهای رخ میدهد تا کشوری پس از آن که در دشمنی با دولت دیگر به سر میبرده به دوست او تبدیل شود. این حرف در مورد تروریستها نفعی و فایدهای ندارد؛ آنهایی که فکر میکنند دیگران باید طرد شوند. تغییرات میان دوستی و دشمنی نزد تروریستها زیر بار انواع زیادی از سختی و تعصب قرار دارد. به همین دلیل جوزف وینسلت اشاره میکند که مشکل پشتیبان تروریسم این است که در مورد نتایج مترتب بر این کار پشتیبانی تامّلی نکرده است؛ زیرا نمیتوان به صورت مستمر محبت تروریستها را از طریق پشتیبانی از آنها به دست آورد. تروریست با شیوهی بسته فکر میکند و به سرعت در این طرز فکر هر چیزی به دشمن او تبدیل میشود. مسألهای که بر پیچیدگی این مطلب میافزاید این است که همهی کشورهای جهان حتی کشورهایی که وضعیت بنیادگرایی دینی متعصبانهای مانند عربستان سعودی دارند؛ در آینده نمیتوانند با سیاست تروریستی در تعاملات خود همگام و هماهنگ شوند و در نتیجه اختلافی که امروز با بهانهی توافق استراتژیک میان کشورهای پشتیبان تروریسم و تروریستها در جریان است؛ به سرعت به گونهای ظاهر میشود که با وجود آن، به دست آوردن هر گونه هدفی از اهداف توافق میان دو طرف سخت خواهد شد و سازگاری به ناسازگاری تبدیل خواهد شد. و از طفره رفتن استراتژیک به سوی جنگ پیش خواهد رفت. (15) شاید از جمله آشکارترین نمونهها برای این موضوع تغییر و تحولی باشد که در میان ایالات متحدهی آمریکا و گروه تروریستی طالبان رخ داد و روابط از پیوند به جنگ منتقل شد. پس از آن که امریکا بر آنها نام «مبارزان آزادی» را نهاد؛ در طول یک شب و روز به دشمنانی تبدیل شدند که حدّ قتل در موردشان صادر شد. طبیعی است که همان گونه که «علی حرب» اندیشمند عرب معتقد است: کارها به صاحبان آنها بر میگردند. (16) تروریستهای مورد پشتیبانی آمریکا به دشمنان او تبدیل و با او وارد جنگ شدند. حوادث 11 سپتامبر چیزی جز دلیلی بر این مطلب نیست. البته فقط این مورد نیست؛ بلکه گزارشها پرده از روی حجم بالایی از تهدیدهایی برداشته که تروریستها در داخل ایالات متحدهی آمریکا انجام داده و میدهند. (17)
اثر معکوس فعالیت تروریستی بر پشتیبانها آن از شخصیت جمود فکری که گریبان گیر تروریستها شده، اعتقاد بیقید و بند به خشونت به عنوان ابزاری در تعامل با دیگران و تنگ کردن دایرهی ازدحام میان دوستان و دشمنان در داخل سیستم فکری تروریستی نشئت گرفته است. این امر باعث شده است که بسیاری از کشورهای پشتیبان تروریسم که یقین داشتند پشتیبانی آنها در نهایت به تحقق بخشی از اهداف یا همهی آنها – که موجب انجام این پشتیبانیها شد – خواهد انجامید؛ از بسیاری از اثرات معکوسی که به خودشان برگشت، رنج ببرند. گزارشهای لو رفته در ضمن اسناد ویکی لیکس از وجود چندین نقشه گروهک القاعده برای اجرای حملاتی در داخل عربستان سعودی، قطر، ترکیه، اردن، آمریکا، اسرائیل و جز اینها از کشورهایی که از برجستهترین کشورهای پشتیبان تروریسم به حساب میآیند؛ پرده برداشته است. (18)
اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان آن، با این مسأله در ارتباط است که دلیل مشکل تروریسم جدید در هویّت ناپایدار و متغیر آن نمود دارد؛ یعنی تروریسم پدیدهای ناپایدار است؛ به گونهای که از مرزهای ملی و منطقهی نفوذ حکومتها پا را فراتر گذاشته است.(19) این انتقال که در بسیاری از اوقات با شتاب است در داخل طرز فکر تروریستی از ویژگیای با جوانب متعدد گسترانیده شده است. یکی از جوانب آن عبارت است از این اعتقاد تروریستها که همهی کشورها کافر هستند و شریعت اسلامی را بر طبق فهم تکفیری از این شریعت اجرا نمیکنند؛ و در جنبهای دیگر باور خود جمعی تروریسم وجود دارد که معتقدند شایسته نیست که مرزهای جغرافیایی مشخص کنندهی کشورهای اسلامی باقی بماند؛ زیرا ساختهی دست استعمار است که پیکر امّت اسلامی را پاره پاره کردهاند. در نتیجهی این اعتقاد اقدامات تروریستی باید در کشورهای مختلف و نه منحصراً در برخی از کشورها انجام گیرد. این اعتقاد سر سیطرهی گروهک تروریستی داعش بر بخشهایی از عراق و سوریه و اعلام قصد خود جهت سیطره بر بخشهایی از لبنان و اردن و سپس رفتن به سمت کویت، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس را مشخص میکند. تروریسم تا زمانی که کشورها از آن پشتیبانی میکنند و امکانات هنگفتی را در خدمتشان قرار میدهند به این گمان که در آینده گرفتار اقدامات آنها نخواهد شد؛ هم چنان وارد کشورهای آنان خواهد شد.
نویسنده، دانیل بایمان توانسته است که در کتاب خود با نام: ارتباطات کشنده، کشورهای پشتیبان تروریسم به تحلیل طبیعت رابطهی میان دو طرف دست یابد تا به این نظر برسد که امکان انتقال تروریسم به این کشورها هم چنان وجود دارد؛ بلکه بسیار منطقی است، زیرا پشتیبانی تروریسم در قلب ساز و کار تفکر تکفیری که تروریستها بر مبنای آن میاندیشند به دگرگونی ارتباط از توافق و همراهی به اصطکاک خواهد انجامید. (20)
در حالی که جوزفهارت معتقد است که اثر معکوس فعالیت تروریستی از طریق علائم و عملکردهای ذیل تشکیل میشود: (21)
1. وجود فکری تروریستی مبنی بر این که هیچ کشوری امروزه از مشروعیت دینی در حاکمیت سیاسی خود برخوردار نیست؛ و این امر منجر به عدم مقبولیت شرعی و سیاسی جهت بر عهده گرفتن سلطهی سیاسی و رتق و فتق مستقیم امور حکومتی در کشورها موجود میشود.
2. روشی که کشورهای پشتیبان تروریسم از طریق آن به پشتیبانی میپردازند هر چه باشد از متقاعد نمودن خرد جمعی تروریسم در مورد مشروع بودن سیستم حکومتی در این کشورها یا دور کردن آنها از اندیشهی انجام اقدامات تروریستی و حملات به این کشورهای پشتیبان عاجز هستند.
3. هر اندازه که کشورهای پشتیبان تروریسم کشوری اسلامی به حساب بیایند؛ احتمال وارد شدن آنها در زمینهی انتقام تروریسم قوی است. درست است که این حرف معنایش این نیست که کشورهای غیر اسلامی از انتقام تروریستی در امان خواهند بود.
البته مانعی ندارد که اقرار کنیم به این که کشورهای اسلامی به دلایل متعدد بیشتر در خطر تروریسم قرار دارند؛ از جملهی این دلایل، اعتقاد گروههای تروریستی به خطرناکتر بودن کشورهای اسلامیای – که از نظر آنها منحرف هستند – از کشورهای کافر است؛ زیرا بر طبق اعتقاد تروریستها آنها دین اسلام را از درون خورده و فاسد میکنند؛ و هم چنین نزدیک به عمق استراتژیکی هستند که تروریستها از آن جا نشئت گرفتهاند. و به طور همزمان برخی از این کشورها زمینهی حیاتی برای اقدام تروریستی تشکیل میدهند؛ در کنار وجود پایگاه اجتماعیای که منبع اساسی جهت مسلّح کردن با هدف فراهمسازی برای تشکلات تروریستی به حساب میآیند.
4. در بسیاری از اوقات کشورهای پشتیبان تروریسم سعی میکنند تا نتایج به دست آمده از اقدامات تروریستی را در ویژگیای سیاسی به کار ببرند. به عبارت دیگر آنها تلاش میکنند تا دست آورد سیاسی مهمی را از طریق تروریسم کسب نمایند. تروریستها خودشان اخیراً متوجه این مطلب شدهاند و از آنجایی که تفکر تروریستها تنگ و محدود است؛ لذا این کشورها را در لیست مناطق کاندیدا جهت جنگهای فرسایشی از طریق ساز و کارهای اشغال تروریستی که دشمنان خود را با آنها مشغول میکنند، قرار دادهاند. هدف آنها از این کار قدرت نگرفتن کشورهای پشتیبان با هزینهی قدرت گروههای تروریستی است.
5. با توجه به مطالب گذشته تروریستها شروع به جست و جو از منابع تأمین سرمایهی ویژهی خودشان کردند. سر تسلط گروههای تروریستی بر برخی از منابع انرژی در سوریه مانند نفت و گاز و فروختن آنها و تأمین سرمایهی مخصوص به خودشان به دور از تأثیرات کشورهای پشتیبان همین است. آنها تلاش میکنند تا این کشورها را از راه انجام اقدامات تروریستی تضعیف کرده و این کشورها را در جنگی باز به روش فرسایشی طولانی وارد نمایند که گروههای تروریستی آن را به خوبی بلدند.
محور سوم: آیندهی اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان آن
هم چنان بسیاری از کشورهایی که به سوی پشتیبانی از تروریسم رفتهاند، عظمت خطری که آنها را به خاطر اقدام به انتخاب گزینهی خطرناکی این چنین در بر گرفته را درک نمیکنند. زیرا ماهیّت خشونت نزد گروههای تروریستی باعث میشود که آنها نتوانند در تعامل با دشمنان خود بیش از یک ساز و کار را تشخیص دهند. به عبارت دیگر؛ درجهی دشمنی هر چه باشد؛ در صورت اختلافات ایدئولوژیک این کشور یا کشور دیگر با عقیدهی این گروهها؛ این گروهها میان حجم تفاوت و شیوهی خشن به کار برده شده در جنگ با دشمنان هیچ تمایزی را قائل نمیشوند. در نتیجه قساوت تروریستی در برابر کشورهای پشتیبانشان کم نمیشود. به خصوص آن که تکیهی این گروهها بر عملیات انتحاری است که در طی آن، عامل انتحاری جان خودش را از دست میدهد؛ بسیاری از کشورها را به انجام پشتیبانی از تروریسم به شکل مخفی و غیر مستقیم کشانیده است. دلیل این کار این است که تروریستها به دنبال پولی برای خودشان نیستند؛ زیرا آنها با هدف رسیدن به آن چه که توهم حق بودنش را دارند اقدام به این جانفشانی میکنند. این مسأله کشورها را واداشته تا از بستن قرارداد علنی با این گروهها دوری کنند و در بسیاری از اوقات به تعامل مخفیانه با رهبران رده بالای گروههای تروریستی بپردازند و این تعامل را از دیگر افراد گروهها پوشیده نگاه دارند. دلیل این کار از نگاه «اسماعیل فادی» این است که این کشورها این کار را پس از آن انجام دادند که دیدند شبکههای تروریستی نقشههایی کشیدهاند و برخی از آنها را داخل کشورهای پشتیبان تروریسم اجرا کردهاند به گونهای که نوعی از انواع «کودتای جادو بر ضد جادوگر» (22) را به نمایش گذاشتهاند. این کودتا به آیندهی خطرناکی خواهد انجامید که کشورهایی که از تروریسم پشتیبانی کرده و میکنند را دربرخواهد گرفت؛ و آنها را بر لبهی پرتگاهی قرار میدهد که به وارد شدن آنها در زیر بار سنگین اقدامات تروریستی مرتبط است. عامل اساسی که خطر تروریستها را بحرانی و وخیم میکند تکیهی آنها بر جنگ فرسایشی و دوری از جنگهای مستقیم با نیروهای مسلّح نظامی است. (23) در نتیجه کشورهای پشتیبان در برابر جنگی فرسایشی قرار خواهند گرفت که بر ابزار غافل گیر کنندهی انفجاری یا حمله و یا غیر آن از تجهیزات نظامی استوار است. این مسأله حوادث روی داده در برخی از کشورهای پشتیبان مانند آمریکا را به اثبات میرساند. اخیراً در امریکا انفجاری مهیب در مارتن بوستون در سال 2013 میلادی روی داد. یا انفجار یکی از مؤسسات که در سال 2013 در قطر اتفاق افتاد و اعلام شد که انفجار یکی از لولههای گاز بوده است. و هم چنین انفجاری که در عربستان سعودی در سال 2014 رخ داده است؛ و انفجارات زیاد دیگری که در کشورهایی به وقوع پیوسته است که از دیرباز معتقد بودند از انتقام تروریسم و قدرت آن در امان خواهند بود. تشکلی که به دولت اسلامی عراق و شام نامیده میشود اعلام کرده است که در تلاش است تا سیستمهای حکومتی کشورهای حاشیهی خلیج فارس را به دلیل نامشروع بودن ساقط کند و سعی میکند تا دولت خود را در غرب و جنوب گسترش دهد. بنابراین یکی از شاخصهای آیندهی اثر معکوس تروریسم بر این کشورها این است که آنها در مسائلی وارد میشوند که اگر وارد نشوند هم به آن نیازی ندارند و از تروریسم در برابر کشورهای دیگر حمایت میکنند. (24) اما ابهام اساسی و محوری در این زمینه با قلمرو فهم به هنگام استقرار و ثبات در این کشورها در برابر این آیندهای که جهت گیری آنها به سوی آن است مرتبط است. به نظر میرسد که این کشورها هم چنان به طور کامل نسبت به طبیعت و ماهیّت شرایط پیش رو آگاهی ندارند؛ به همین دلیل مشاهده میشود بسیاری از این کشورها هم چنان مایلند که به حمایت مداوم خودشان از تروریسم ادامه دهند به صورتی که آیندهی اثر معکوس تروریسم بر آنها غیر از خواستهها و انتظارات آنها است؛ به ویژه در چارچوب تجزیه و تحلیلهای معاصر در مورد شیوهی عقلی تروریسم در پرتو دست آوردهای دانش روان شناسی سیاسی که به این حقیقت رسیدهاند که این طرز تفکر به آیندهی زمین با چشم مالیخولیایی نگاه میکند که از این اصل ریشه گرفته که آسمان و دنیای دیگر، زندگی حقیقی است؛ و عیبی ندارد که همهی افراد روی زمین کشته شوند؛ زیرا این کار به صورت مداوم در شتاب کردن در فرستادن کافر به آتش جهنّم و مؤمن به بهشت سهیم خواهد بود و طرز تفکر تروریسم در درون خود به همهی نظامهای سیاسی موجود امروزه اعتقادی ندارد؛ و هرچه برخی از نظامها تلاش کنند تا به آنها بفهماند که منتسب به شریعت اسلامی هستند؛ فایدهای ندارد. طبق دیدگاه «ویلیام کرون» گروههای تروریستی تحلیلهای خود را در پرتو دانش روان شناسی سیاسی این گونه اظهار میکنند که آنها گروههایی هستند که با خشم و کینه در برابر دیگران زندگی میکنند و نمیتوانند از کفر دیگران به بهانهی این که از آنان حمایت یا پشتیبانی لوجستیکی کرده چشم پوشی کنند؛ و نمیتوان طرز تفکر تروریستی را نسبت به امکان شکل گیری روابط دوستانه به دیگرانی که با آنها اختلاف دارد متقاعد نمود؛ زیرا از درک طبیعت و سازگاری صد درد صد که کار بسیار مشکلی – اگر محال نباشد – است و یا ترساندن و کشتن دیگران که در عقیدهی اینها کافر به حساب میآیند. در نتیجه آیندهای که در انتظار کشورهای پشتیبان تروریسم است عاقبت نیکویی نیست و عواقب وخیمی را به همراه دارد. (25) پس از این واقعیت، نویسنده باید نصیحتی را به این کشورها داشته باشد که دست از حمایت تروریسم بردارند و اگر به خاطر کشورهایی که از مصیبتها و محنت آنها رنج میبرند نمیخواهند یا نمیتوانند دست از این حمایت بردارند؛ لااقل به خاطر کشورهای خودشان این کار را انجام دهند پیش از آن که آینده با روزهای سخت و خشن خود به سراغ آنها بیاید؛ به ویژه آن که خشونتی که گروههای تروریستی پا در مسیر آن گذاشتهاند؛ میزان بالایی از آزردن دیگران با هدف دست یابی به مقدار بیشتری از خواستههای خود در آن وجود دارد. (26)چه بسا بتوان گفت که گروههای تروریستی در آینده پس از آن که توانستند خود را تأمین مالی کنند نقشهی تهاجم قدرت مندی به کشورهایی که از آنها پشتیبانی کردهاند را خواهند کشید. به ویژه پس از سیطرهی سازمان تروریستی داعش بر منابع نفتی، این سازمان به یکی از سازمانهای تروریستی ثروتمند – اگر ثروتمندترین آنها نباشد – تبدیل شده است؛ زیرا افراد آگاه به این نکته اشاره کردهاند که درآمد مالی آنها به یک میلیون دلار در روز رسیده است؛ (27) و این بدین معناست که این سازمان هیچ نیازی به پشتیبانی برخی از کشورها ندارد و در آینده از کرنش در برابر خواستههای آنها رها خواهد شد؛ نکتهی قابل توجه در این موضوع این است که سازمان داعش به عنوان نمونه اعلام کرده است که پس از آن که بتواند نفت استخراج شده از چاههای عراق و سوریه را بفروشد در آینده کشورهای شبه جزیرهی عربی را به صورت مستقیم به دولت جدید خود ضمیمه خواهد کرد. و این به معنای تهدیدی برای این کشورهایی است که از آنها پشتیبانی زیادی به این سازمان و غیر آن رسیده است. بر این اساس میتوان گفت که آیندهی اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان به معنای انتقال این کشورها از وضعیت آشتی که در زیر سایهی آن زندگی میکنند به وضعیت مشغول شدن به فرسایش مداوم و پیوسته است که گروههای تروریستی در آن مداخله خواهند کرد و چه بسا به وضعیت درگیری مستقیم – آن گونه که در عراق و سوریه وضعیت این گونه است – منتقل شود. این مسأله ثابت میکند که هیچ محل امنی از تروریسم وجود ندارد و همان مواردی را که در کشورهای پشتیبان تروریست از خود دور میدانند گریبانشان را خواهد گرفت؛ و اگر کشورهایی که از لحاظ جغرافیایی از عمق استراتژیک گروههای تروریستی دور هستند و از اثر معکوس تروریسم جدا نیستند؛ پس کشورهای نزدیک به آنها به طریق اولی بیشتر در معرض این تأثیر خواهند بود.
گفتار پایانی
این پژوهش تلاش نموده است تا رویکردی تحلیلی برای اثر معکوس تروریسم بر کشورهای پشتیبان ارائه نماید تا پژوهشگر از طریق آن به این نکته برسد که اعتقاد کشورهایی که پشتیبانیای را به تروریسم ارائه نمودند به این که دور از دسترس آنها خواهند بود؛ خطایش ثابت شده است و باید از تأثیرگذاری بر کشورهای دیگر و دخالت در امور داخلی آنها از طریق چنین ساز و کارهای نامشروع دست بردارند؛ به ویژه آن که تروریسم پدیدهای است که از دیرباز جهان را نگران کرده است و با ویژگی انتقال سریع و پرشتاب و گسترش از کشوری به کشور دیگر متمایز شده است. طرز تفکر تروریسم غیر قابل بازگشایی و پذیرش دیگران هر چقدر هم که از آنها حمایت کرده باشد، است. این موضوع باعث میشود تا کشورهای پشتیبان تروریسم در برابر مشکل رنج بردن و قرار گرفتن در معرض خطراتی که به کشورهای دیگر رسیده قرار بگیرد. این حقیقت از لحاظ منطقی بر آنها واجب میکند که از حمایت خود دست برداشته و با جدیت به همهی کارهای ممکنی که در راه مبارزه با تروریسم و دفع خطر آن سهمی دارند روی بیاورند. آن خطری که هیچ کشوری – هر چقدر هم که معتقد باشد در حاشیهی امن قرار دارد - از آن خلاصی پیدا نمیکند؛ به ویژه پس از آن که نشانههای مواجه شدن بسیاری از چندین کشوری که پشتیبان تروریسم به شمار میآیند با حملاتی که گروههای تروریستی آنها را انجام دادهاند؛ آشکار شده است. تا چه رسد به تهدیدهای آشکاری که بیش از یک سازمان تروریستی به سوی این کشورها روانه کرده است و به تغییر در سیاست این سازمانها در مقابل کشورهایی که از طریق حمایت از آنها با آنها هم پیمان شدهاند. شاید آینده با روزهای آبستن خود پرده از روی بسیاری از رنج و سرنگونی نسبت به این کشورها را بردارد؛ تا زمانی که از حمایت تروریسم دست برندارند و با صداقت و جدیت به سوی خودداری از رفتارهای خود مقابل کشورهای دیگر گام برندارند.پینوشتها:
1. استادیار علوم سیاسی دانشگاه مستنصریة عراق.
2. احمد زیدان الإرهاب، دراسة فی الأسباب و الأبعاد، ص 32.
3. David Peterson, Sponsor States of Terrorism, p321.
4. یوسف فرج، العملیات الإرهابیه فی ضوء القانون الدولی الانسانی، ص 21.
5. William Son, Terrorism-Study in Thought and Conduct, P52.
6. ماجد موریس، الإرهاب، الظاهرة و أبعادها النفسیة (پدیده تروریسم و ابعاد فکری و روانی آن)، ص 29.
7. Daniel Brown, the CONFICT BETWEEN East and West, p351.
8. جان هوسمن، کتاب and Society The Contemporary State، ص 17.
9. Willim Son, op.cit p55.
10. Daniel L.Byman, the Changing of terrorism, p25.
11. Ibid, p25.
12. Ibid, p25.
13. یوسف سلیمان، الإرهاب و العنف السیاسی، مدخل الی التحلیل النفسی، ص 82.
14. ماجد موریس، همان، ص 269.
15. Joseph Wenslete, the International Polices-an Introduction, p321.
16. علی حرب، ثورات القوّة الناعمة فی الوطن العربی من المنظومة الی الشبکة، ص 46.
17. Stephen Downs and Others, iventing Terrorists-the law fare of preemptive Prosecution, p13.
18. Michele Stockman, the Psychology of Political Terrorism, political Psychology Edited by: Margaret G.Herman. 1 Edition, p383.
19. Martha Crenshaw, the Psychology of Political Terrorism, in Political Psychology, Edited by: Margaret G.Herman. 1 Edition, p383.
20. برای دانستن بیشتر در این زمینه؛ ر.ک:
Daniel L, Byman, Deadly Connections States that sponsor Terrorism, 1 Edition
21. Joseph Heart, the International Terrorism-Historical Understanding, p15-16.
22. سلیمان فادی، «العقل الإرهابی – دراسة فی ضوء علم النفس السیاسی»، مجله علم النفس، شماره 26، 2011 م، قاهره، ص 153.
23. با وجود برخی استثنائات؛ همان گونه که وضعیت در عراق، سوریه و لیبی این گونه است؛ زیرا در این کشورها درگیریهای مستقیمی میان نیروهای مسلح و تروریستها وجود دارد.
24. محمد احمد فوزی، «الإرهاب و الإرهاب المضاد»، روزنامه الکترونی الفارس، www.alfaris.net
25. Willian Grown, the Future of terrorism in next Decade, Western Studies Magazine, Issue 64, 2012, Cambridge, p26.
26. Ibid, p28.
27. گزارش بینالمللیای که سازمان ملل متحد به آن تکیه نمود و از طریق آن به جهان در مورد این سازمان هشدار داده است؛ دیده شود. این گزارش منتشر شده در آدرس زیر به شکل پیوست وجود دارد:
The democratic world magazine-issue 14, 2014, u-k، مجله دنیای دمکراتیک، ص 31.
الف. فارسی
1. زیدان، احمد، الإرهاب، دراسة فی الأسباب و الأبعاد (پژوهشی در باب علل و ابعاد تروریسم)، چاپ اول: دارالأمل، بیروت 2005 میلادی.
2. فرج، یوسف، «العملیّات الإرهابیة فی ضوء القانون الدولی الانسانی» (اقدامات تروریستی در پرتو قانون بشری بینالمللی)، مجله (القانون الدولیّ الإنسانی)، شماره 15، بیروت 2010 میلادی.
3. موریس، ماجد، الارهاب، الظاهرة و ابعادها النفسیّة (پدیده تروریسم و ابعاد فکری و روانی آن)، چاپ اول: دارالفارابی، بیروت 2005 میلادی.
4. هوسمن، جان، کتاب Contemporary State and Society The (جامعه و دولت معاصر)، ویراست سوم، چاپ جوزف پارک، 2004 م.
5. سلیمان، یوسف، الإرهاب و العنف السیاسی مدخل الی التحلیل النفسی (تروریسم و خشونت سیاسی، مدخلی به تحلیل روانی)، چاپ دوم: مؤسسه الفکر الدیمقراطی (اندیشه دمکراتیک)، بیروت 2010 م.
6. حرب، علی، ثورات القوة الناعمة فی الوطن العربی من المنظومة إلی الشبکة (انقلابهای قدرت نرم در وطن عربی)، چاپ سوم: الدار العربیة للعلوم ناشرون، بیروت 1434 هـ، 2013 م.
7. فادی، سلیمان، «العقل الإرهابی – دراسة فی ضوء علم النفس السیاسی» (اندیشه تروریستی – پژوهشی در پرتو دانش روان شناسی سیاسی)، مجله علم النفس (روان شناسی)، شماره 26، قاهره 2011 م.
8. فوزی، محمد احمد، «الإرهاب و الإرهاب المضاد (تروریسم و ضدّ تروریسم)»، روزنامه الکترونی الفارس، wwww. Alfaris. Net
ب. لاتین
9. William Grown, "the Future of terrorism in next Decade", Western Studies Magazine, Issue 64, 2012 ,Cambridge .
10. David Peterson, Sponsor States of Terrorism, 1 Edition, New York Printing Home 2002, p321.
11. William Son .Terrorism- Study in Thought and Conduct, Second Edition, William House for Printing Service, 2010
12. Daniel Brown, the CONFICT BETWEEN East and West, 2 Edition , Chicago UNIVERSITY, 2002.
13. Daniel L. Byman ,the Changing of terrorism - Analysis paper, the saban Center for Middle East Policy, 2008.
14. Joseph Wenslete ,the International Polices - an Introduction, 2 Edition, George Grahajre Home .Washington, 2010.
15. Stephen Downs and Others, iventingTerrorists-the law fare of preemptive Prosecution, Study by Project Salam and NCPCF, 2014.
16. Michele Stockman ,"the Psychology of Political Terrorism", in political Psychology, Edited by Margaret G. Herman. 1 Edition.
17. Martha Crenshaw ,"the Psychology of Political Terrorism", in Political Psychology, Edited by Margaret G. Herman, 1 Edition.
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالإعلام لمدرسه اهل البیت (ع)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}